ایده جالبی در ذهن دارید؟
به نظر می رسد ایده تازه و هیجان انگیزی به ذهن شما رسیده است. فکر می کنید نیاز جدیدی را در جامعه احساس کردهاید؛ ایده عجیبی در مورد یکی از تکنولوژی های نو دارید؟ حتی به ذهنتان رسیده که با تولید یک محصول می توانید خیلی چیزها را بهتر کنید؟ حالا می خواهید چه کار کنید؟ ایده خود را چگونه می خواهید به واقعیت تبدیل کنید؟ آیا فکر می کنید با تحقق ایده خود به ثروتی هم دست خواهید یافت؟ همچنین برای نگاهی دقیق تر میتوانید به مقاله ی مشاوره کسب و کار چیست؟ نگاهی بیاندازید.
دنبال چه هستید؟
قبل از شروع هر کاری دقیقاً مشخص کنید که دنبال چه هستید و انگیزه شما چیست؟ لحظه ای درنگ کنید و به انگیزه ها و آرزوهایتان فکر کنید.
تاسیس یک شرکت یا اداره یک پروژه مهم، احتمالاً تمام وقت و انرژی شما را خواهد گرفت و زمانی که کارها شروع شود، وقت خیلی کمی خواهید داشت. پس الان زمان خوبی است تا به اهداف و انتظارات خود فکر کنید. کشف اهدافتان کار ساده ای نیست وقت و بررسی زیادی را میطلبد، اما کاری ارزشمند است. کاملاً با خود صادق باشید؛ زیرا ممکن است با کلی تلاش و دردسر به چیزی که می خواستید نرسید و حسرت زمان، فرصت و پول از دست رفته را بخورید. اهداف شخصی روشن و دقیق باعث می شود تا دست به کار احمقانه ای نزنید، یا لااقل برخی از پیامدها را در نظر داشته باشید. تعیین اهداف مشخص و واقعگرایانه به شما این امکان را می دهد تا بتوانید عملکرد خود را بررسی کرده و به سرعت آن را با واقعیتها بسنجید. مطمئن باشید اگر از همان اول انگیزه های خود را سر و سامان دهید قانع کردن دیگران سخت نخواهد بود.
برای خواندن در مورد چند مدل کسب و کار میتوانید از مقاله معرفی ۷ مدل کسب و کار بهره ببرید.
چرا حالا؟
فکر میکنید زمان آن رسیده که شرکتی جدید راه بیندازید؟ چرا فکر میکنید زمان آن رسیده است؟ آیا این فعالیت جدید همان چیزی است که میخواهید بقیه عمر خود را به آن بپردازید؟ آیا این همان کاری است که میخواهید با آن نامی از خود به جا بگذارید؟یا این که تاسیس شرکت فقط راه میانبری است برای کسب پول بیشتر و میخواهید به کمک آن بعدها علاقه واقعی خود را دنبال کنید؟ اگر تنها انگیزه شما کسب پول در کوتاه مدت است و علاقه و زندگی شما جای دیگری است، آیا مطمئن اید که کارتان درست است؟ برای این کار بهتر نیست دنبال دلالی باشید؟
شاید تاسیس شرکت واقعاً تصمیم خودتان نیست و به شما تحمیل شده است. به عنوان مثال از شغل قبلی اخراج شده یا شاید می خواهید ایده جدیدی را قبل از دیگران پیاده کنید یا این که فقط در مسیر پیشرفت شغلی خود به این مرحله رسیده اید؟ اگر این چنین است، یادتان باشد انتخاب زمان مناسب، به خصوص از دیدگاه بازار بسیار مناسب است. اگر دیر بجنبید ممکن است بازار اشباع شده و برخی رقبا برای خود شهرتی دست و پا کرده باشند. اگر هم خیلی زود اقدام کنید ممکن است محصولتان به خاطر کمبود تقاضا یا زیرساخت های لازم با شکست مواجه شود.
برای یادگیری مهارت های حل مسئله میتوانید از مقاله 6 مرحله مهم مهارت حل مسئله استفاده کنید.
چرا من؟
حتماً سعی کنید به این سوال پاسخ دهید: چه چیزی شما را متمایز کرده و باعث شده که در میان دیگر افراد شما بتوانید در این پروژه یا کار جدید موفق شوید. چه چیز خاصی در وجود شما هست؟ چگونه می توانید روی نقاط قوت خود سرمایه گذاری کنید؟ برای برطرف کردن نقاط ضعف چه می توانید بکنید؟
فراموش نکنید که راه اندازی شرکت جدید، فعالیت پردردسری است و خیلی ها نیز در این راه با شکست مواجه می شوند. این کار تمام انرژی، ساعت های بیداری و حتی بخشی از خواب شما را خواهد گرفت و هم چنین روابط اجتماعی شما را نیز تغییر خواهد داد. آیا واقعاً همین را می خواهید، آیا حاضرید با اندوخته ها و زندگی خود قمار کنید؟ آیا کسانی مانند خانواده و دوستان نزدیک را درکنار خود دارید تا در شرایط سخت از شما حمایت کنند؟ اگر به دنبال قدرت و نفوذ هستید؟ بهتر نیست از این کار انصراف داده و راه های معمول تری را انتخاب کنید؟ به عنوان مثال برای ترقی در شرکت های بزرگ یا تحصیل در مقاطع بالای دانشگاهی تلاش کنید؟ به نظر شما این کارها مطمئن تر نیستند؟
شاید شما ایده ای نو یا دانش منحصربه فردی در بازار دارید. شاید حتی سابقه مدیریتی خوبی داشته اید. اگر آدم بلند پروازی هستید می توانید روی پای خود بایستید و این کار هم از نظر مادی و هم غیرمادی به نفع شما خواهد بود. با وجود این به یاد داشته باشید که مسیری سخت و دلهره آور را پیش رو دارید.
اگر انگیزه شما اختراع کردن است شاید بهتر باشد ایده خود را به یک سرمایه گذار یا تولید کننده بفروشید تا آن را بپرورد و شما هم با پول به دست آمده سراغ اختراع بعدی بروید؛ چرا که هر مخترعی ضرورتاً مدیر یا تاجر خوبی نیست. مجموعه ویژگی ها و مهارت های مدیران شرکت های خصوصی با مخترعان متفاوت است. اگرچه ایده را برای اولین بار مخترع مطرح می کند، اما برای تشکیل تیم، گردآوری پول و از عهده تمامی جزییات مهم روزمره برآمدن به مهارت های متفاوتی نیاز است.
بعید است بتوانید کل کار را خودتان به تنهایی انجام دهید؛ پس باید با کسانی کار کنید که آن ها هم مهارت ها و ایده آل های خاص خود را دارند. ممکن است این افراد شرکا یا حتی کارکنان شما باشند. در بحث های بعدی در مورد تشکیل تیم صحبت خواهیم کرد، اما شاید همین جا بخواهید بدانید که برای تکمیل استعدادهای خود چه نوع افراد و مهارت هایی را باید به خدمت بگیرید. شاید هم بخواهید در مورد نحوه کار با یکدیگر قدری بیندیشید. بهتر است در صورت امکان همان اوایل کار که هنوز با هم دوست هستید برای شرایط کار توافق کنید.